مدیریت در بسیاری از سازمانها با مشکلات بسیاری مواجه شده و به نوعی کارآمدی خود را از دست داده است، چرا که بسیاری از مدیران با روشهای آمرانه و سنتی سعی در پیشبرد کارها دارند در حالیکه این روش مدیریت در جامعه مدرن امروزی منسوخ شده است. در عصر حاضر مدیرانی که علاوه بر دانش تجربه مدیریتی، قدرت رهبری سازمان را نیز داشته باشند به نحو چشمگیری در مدیریت سازمان خود موفق هستند.اما به راستی چه چیزی مردم را وا میدارد که رهبری کسی را بپذیرند؟ چرا مردم در پذیرش رهبری یکی اکراه دارند اما پشت سر آن یکی تا آن سر دنیا میروند؟ پاسخ را باید در خصوصیات شخصی این رهبران جست و جو کرد.
رهبر واقعی چیست؟
واژهی «رهبری» (Leadership) میتواند تصاویر مختلفی را به ذهن متبادر کند؛ سوال این است که رهبر واقعی کیست چیست؟ یک رهبر سیاسی که به دنبال ایجاد شور اجتماعی برای اهداف فردی یا حزبی است، یک جستجوگر و مکتشف در جنگل که باید از امنیت مسیر برای دنبالکنندگانش مطمئن شود و راه را برای آنها هموار سازد و یا یک مدیر اجرایی که در جهت ایجاد سیاستهای لازم برای موفقیت شرکت خود و برتری یافتن بر سایر رقبا تلاش مینماید.
رهبران به خود و دیگران کمک میکنند تا کار درست را انجام دهند. آنها ابتدا مسیر را مشخص میکنند، سپس با ایجاد چشم اندازی الهام بخش چیزی جدید به وجود می آورند.رهبری در حقیقت طرح ریزی و برنامهریزی برای تعیین و پیمودن راهی است که به موفقیت منتهی میشود؛ چه برای یک تیم باشد و چه برای یک سازمان یا شرکت. مسیری که قدم گذاشتن در آن با پویایی، شور و نشاط و الهامبخشی همراه است.
رهبر بودن یک ویژگی است که در هرکسی میتواند ظهور کند. فرقی نمیکند شما یک دستیار اداری باشید یا یک نیروی اجرایی یا یک توسعه دهندهی نرم افزار. شما توانایی این را دارید که برای اطرافیان خود الهام بخش باشید و بهاصطلاح جرقهای در سازمان خود ایجاد کنید که اطرافیانتان را در مسیر اثربخشی قرار دهد و به این صورت به سرمایهای ارزشمند برای سازمانتان تبدیل شوید.
ارتباط رهبری با موقعیت، عناوین، ویژگیهای شخصیتی و مدیریت
حالا بیایید از این موضوع شروع کنیم که رهبری با چه مواردی ارتباط ندارد :
• رهبری با سنوات یا موقعیت یک نفر در سلسله مراتب یک شرکت هیچ ارتباطی ندارد.
زمانی که درباره رهبر واقعی شرکتها صحبت میکنیم، عدهای به مدیران ارشد سازمان اشاره میکنند. دقت کنید آنها فقط مدیران ارشد هستند، نه رهبران واقعی. رهبری به طور خودکار اتفاق نمیافتد که با طی کردن یک سلسله مراتب سازمانی مشخص و با رسیدن به درجه خاص، دست یافنتی باشد. امیدوارم مدیران سازمانها به ویژگیهای شخصیتی یک رهبر واقعی دست یابند؛ اما موقعیت آنها به هیچ وجه این موضوع را تضمین نمیکند.
• رهبری هیچ ارتباطی با عناوین ندارد.
همانطور که در بالا اشاره شد، داشتن یک موقعیت شغلی بالارتبه دلیلی برای دستیابی خودکار به مقام رهبری نیست. واقعیت این است که شما برای مبدل شدن به یک رهبر واقعی به هیچ عنوان شغلی نیاز ندارید. به عبارت دیگر شما میتوانید بدون داشتن هیچ جایگاه برجسته یا مهمی در محل کار، محل زندگی یا خانواده خود، یک رهبر تاثیرگذار باشید.
• رهبری هیچ ارتباطی با ویژگیهای شخصی ندارد.
تا کلمه «رهبر» به زبان آورده میشود، اکثر مردم فکر میکنند که رهبر، فردی تحکمگرا، پرشور و شخصیتی کاریزماتیک مانند شخصیتهای تاریخی از قبیل ابراهام لینکلن رئیس جمهور آمریکا (President Lincoln) است. اما رهبری وابسته به صفات شخصیتی نیست و ما برای رهبری شدن به تجسس یا رفتار کاریزماتیک نیازی نداریم و کسی به طور خودکار با کاریزما به رهبر واقعی تبدیل نمیشود.
• رهبری مدیریت نیست.
رهبری و مدیریت مترادف نیستند. شما 15 نفر را در زیر شاخه خود مدیریت میکنید؟ بسیار عالی است. امیدواریم مدیر خوبی باشید. مدیران به برنامهریزی، سازماندهی، نظارت، هماهنگی، حل بحران و انجام امور مربوط به استخدام و بسیاری موارد دیگر نیاز دارند. مدیران بیشتر وقت خود را صرف مدیریت امور میکنند، در حالی که رهبران واقعی، مردم را رهبری مینمایند.
نکتهی قابل ذکر در اینجا این است که یک رهبر میتواند مدیر هم باشد اما برای یک مدیر هیچ نیازی وجود ندارد که رهبر باشد. معمولا یک مدیر به عنوان کسی در نظر گرفته میشود که برای دستیابی به اهداف سازمانی از طریق به کارگیری افراد اقدام میکند. مهمترین هدف یک مدیر به حداکثر رساندن خروجی سازمانی از طریق عملکرد مدیریتی است. در حالی که رهبران دائما به دنبال یافتن و درک راهها و فرصتهای جدید برای تیم یا سازمان خود هستند.
تعریف صحیح رهبری چیست؟
تعریف رهبری: رهبری یک فرآیند نفوذ اجتماعی است که تلاشهای دیگران را برای دستیابی به یک خیر بزرگتر به حداکثر میرساند.
عناصر کلیدی این تعریف عبارتند از:
• رهبری از نفوذ اجتماعی حاصل میشود، نه اقتدار و قدرت. (اکثر گروههای کاری به رهبران نسبت به مدیران وفاداری بیشتری نشان میدهند. از این رو روابط میان رهبر و افراد میتواند بسیار مستحکمتر از روابط میان مدیر و افراد باشد)
• رهبری به «دیگران» نیاز دارد؛ اما این بدان معنی نیست که «دیگران» زیر دست رهبر باشند.
• رهبری هیچ ارتباطی با صفات شخصیتی، ویژگیهای رفتاری یا حتی پست و مقام ندارد؛ بلکه سبکهای بسیاری برای رهبری موثر وجود دارد.
• این تعریف شامل یک هدف خیرخواهانه و بزرگ است و هیچ نتیجهی دیگری را در بر نمیگیرد.
• رهبری در عمل یک ذهنیت است، پس منتظر پست و مقام نباشید.
• رهبری چیزی نیست که هر کسی بتواند به شما بدهد؛ شما باید خودتان آن را کسب و عملی کنید.
• انعطاف پذیری شناختی(افراد الهام بخش، یا همان رهبران، هنگام بروز مشکل، از توانایی انعطاف پذیری شناختی خود استفاده میکنند و از رویارویی با مشکلها و چالشها هراسی ندارند.)
• مسئولیت پذیری
• کمک به دیگران
رسیدن به مرتبه رهبری زمان میبرد و کسی یک شبه رهبر نمیشود. نخست باید قانونهای رهبری را فرا گرفت اما فهم فوت و فنهای رهبری و عمل کردن به آن، دو موضوع متفاوت است.اکنون برخی از ویژگیهای یک رهبر را برمیشماریم:
1.شخصیت
شخصیت شما تعیین میکند، که هستید، چه میبینید و عمل شما چگونه است. لازمه رهبری برخورداری از شخصیتی نیرومند و اعتماد برانگیز است، پس باید بکوشید گفتار و کردارتان با هم تطبیق کند، آماده برخورد با مشکلات و بحرانها باشید، بزرگوار باشید و همه افتخارات را برای خود نخواهید، آیندهنگر باشید و هدف و دورنمائی برای کار خود ترسیم کنید.
2.جاذبه
بسیاری از مردم فکر میکنند که جاذبه مادرزادی است، اما این فکر، خطاست. جاذبه به بیانی ساده توانائی کشیدن مردم بهسوی خویش است. غرور، عدم اعتماد به خویشتن، دمدمی مزاجی، انتظارات غیرواقعبینانه از دیگران و بدگمانی سد راه جاذبه شماست.
3.تعهد
تعهد برای هر کس معنای خاصی دارد، برای مشت زن، برخاستن هنگام از پا درآمدن، برای دونده دوی استقامت از نفس افتادن اما باز هم 15 کیلومتر دویدن، برای سرباز، رفتن روی تپهای که نداند پشت آن چه خبر است و... . تعهد عامل پایداری است و باعث میشود اگر زمین خوردید برخیزید و ادامه دهید.
رهبران موفق کسانی هستند که هدفها را تعیین میکنند، نسبت به آن وفادار و متعهد میمانند و هر بهائی که لازم باشد میپردازند. بدانید اگر هنگام بازی همه توان خود را بهکار نگیرید، کسی پیدا خواهد شد که این کار را بکند و روزی در میدان مسابقه با یکدیگر روبهرو خواهید شد و او از شما خواهد برد.
4. ارتباط
اگر مردم ندانند که چه میخواهید و چه مقصدی در پیش دارید، رهبریتان را نخواهند پذیرفت. هر بار که با مردم صحبت میکنید سعی کنید حرف شما را احساس کنند، به خاطر بسپارند و به آن عمل کنند. لازمه این کار شناخت مخاطب، زبان ساده و شفاف، اعتقاد درونی به گفتههای خویش و عمل به آنهاست.
5.لیاقت
حقیقت این است که لازم نیست مایکل جردن یا بیل گیتس باشید که در صحنه کفایت بدرخشید. جامعهای که مهارت در لولهکشی را تحقیر میکند، زیرا کاری پیش پا افتاده است، و هر سخن مهمل فلسفی را برمیتابد چون فلسفه مقام بالائی دارد، نه لولهکش خوبی خواهد داشت نه فیلسوفی به درد بخور، نه در لولههایش آب بند میشود و نه در نظریههایش. برای احراز کفایت بکوشید همیشه آماده برای حضور در میدان عمل باشید، پیگیر رشد و یادگیری و پیشرفت بوده و ارادهای خللناپذیر همراه با تلاشی فراتر از حد انتظار داشته باشید.
6. شجاعت
شجاعت یعنی بیرون آمدن از فضای مأنوس و گام نهادن به قلمروهای جدید. ترس و میل وافر به امنیت، مانع انجام کارهای بزرگ است و دست و پای هر رهبری را میبندد. از این که زندگیتان پایان مییابد نترسید، از آن بترسید که زندگیتان را هیچگاه آغاز نکنید.
7. بصیرت و قدرت تشخیص
آشفتگی و پیچیدگی برخی مسائل باعث میشود نتوانیم اطلاعات کافی را در مورد همه آنها بهدست آوریم. بصیرت هر رهبر باعث میشود که تصویر را ولو ناتمام، ببینید، اجزاء ناپیدای تصویر را بیابد و بر آن بیفزاید و از درون و باطن هر امری سر درآورد.
8.تمرکز
رهبران مؤثر وقت و انرژی خود را در کاری صرف میکنند که از عهده آن برمیآیند، بهعبارتی اولویتها را تعیین میکنند و روی آن متمرکز میشوند. اگر همزمان دو خرگوش را دنبال کنید هیچکدام را نخواهید گرفت.
9. شور و شوق
نمیتوانید کاری را که به آن عشق و علاقهای ندارید به سرمنزل مقصود برسانید، در مقابل اگر چیزی را از ته دل بخواهید نیروی اراده دستیابی به آن پیدا خواهید کرد. کسانیکه پا را از مرز زندگی معمولی فراتر میگذارند آرزوئی بزرگ در سر دارند. از دیگر صفات یک رهبر موفق میتوان به تسلط بر نفس، گوش دادن، نگرش مثبت، خدمت به سایرین و مقدم شمردن آنها بر خود، عدم تکرار اشتباهات، میل به یادگیری و آموختن اشاره کرد.
سرفصل ها:
• زنده ماندن در ماه اول
• ارتباط با تیم
• ایجاد اعتماد
• استفاده مفید از قدرت اختیار
• مدیریت تغییر
سوالاتی که در این دوره به پاسخ آن ها می پردازیم:
• چگونه با مدیریت استرس، پشتکار خود را افزایش بدهیم؟
• چرا باید برای حرکت به سوی آینده، نگاهی به گذشته بیندازیم؟
• چگونه تصمیم گیری درست و اصولی داشته باشیم؟
• چگونه هویت خود را به عنوان مدیر پیدا کنیم؟
رهبری مدیریت کسب و کار ارتباطات موفقیت
تصمیم گیری هویت ویژگی های شخصیتی